و...عشق يعنى؛
من،
تو باشم،
تو،
من باشى،
دردت،
درد من،
دردم،
درد تو،
درمانت،
من باشم،
درمانم،
تو باشى،
نگاهت،
نگاه من،
نگاهم،
نگاه تو،
زبانت،
گوياى زبان من،
زبانم،
ترجمان زبان تو،
با انگشتانت،
از من نويسى،
با انگشتانم،
از تو نويسم،
سخنت،
از من،
سخنم،
از تو،
انديشه ات،
براى من،
انديشه ام،
براى تو،
شنيدارت،
براى من،
شنيدارم،
براى تو،
رايحه ات،
براى من،
رايحه ام،
براى تو،
و ...عشق يعنى؛
آواز دلت،
تمامىِ سهمِ من،
آواز دلم،
تمامْ براى تو،
زمزمه هاىِ تنهايى ات،
براى من،
زمزمه هاىِ تنهايى ام،
براى تو،
و ...عشق يعنى؛
اينكه،
دنيا را با چشمانم ببينى،
اينكه،
دنيا را با چشمانت ببينم،
اينكه،
طعم زندگى را،
با تو نشينم،
اينكه،
طعم زندگى را،
با من نشينى،
اينكه،
با قدم هايم راه بروى،
اينكه،
با قدم هايت راه بروم،
اينكه،
زير شُرشُر باران خيس شدن،
و ... عشق يعنى؛
هم زبان بودن،
هم قدم بودن،
هم نفس بودن.