"دریای عشق"
درياىِ من،
درياىِ عشقْ،
و ... شناورْ در آن،
رويَشْ بهشتِ من،
عشقش،
سرنوشت من،
جزر و مَدّش،
چونْ گهواره اى،
مرا به اين سَمت و آن سو،
خواهد كشيد،
و هميشه،
غوطه ور در آبْ،
و در انتظارِ،
اينكه؛
عشقْ،
مرا به مكانى،
بى ساحلْ كشاند.