اشک بر گونه،
یادمانی از وداع،
... آیینه ای از تو،
بر دل،
...
یادگاری از وداع،
تصویری از تو،
در آن،
...
در انباره یِ سینه،
نهان،
خواهم داشت،
آن را،
تا ...،
در تنهایی خویش،
به سیاحت،
بنشینم،
...
آیینه ای از؛
زیبایی،
انتظار،
دلتنگی،
صبوری،
زخم نا مردمان،
خوبیها،
عشق ورزیدن،
دستانِ مهر،
چشمانِ خدایی،
و ...،
نمایشِ زندگی را،
و ...،
از تو،
...
تویی که؛
بودی برایم،
...
تویی که؛
هستی برایم،
...
تویی که؛
خواهی بود،
...
برایم،
...
تويى كه؛
هم نفس،
و ...،
هم سفرم،
خواهى بود.