یادت ،
مرا به شهرِ خاطره ها برد،
یادت ،
مرا به کرانه هایِ کویر رساند،
یادت ،
مرا به دریا و ساحلش کشاند،
یادت ،
مرا در خاطراتْ جا گذاشت ،
...
دوست داشتم خاطراتْ ،
مرا باز یابد،
خاطراتِ ؛
مرغان دریایی،
ستارگان کویر ،
پوشینْ خاکِ درختانِ کویری،
قدم نهادن بر سنگْ ریزان چک چک ،
خنکایِ آبِ حیاتِ زیارتگاهانِ دل پاک،
پیوند نگاهان بر تِرمه های سفر،
...
خاطراتی از ؛
جنس انتظار،
جنس هستی،
جنس شکوفه ها،
جنس نغمه هایِ پرندگانِ بهارین،
...
بودن ها،
پیوندها،
...
از خاطراتی که ؛
همیشه در لحظه اند ،
و...
ماندنی.