دور از من
و...،
در بهارين
و...،
لا به لاىِ گُلانِ عطرين اش
و...،
در كوچه باغ
با ديوارهاىِ كاهگلى اشْ
كه نمْ نمِ بارانْ
هديه اى بر دلانْ
و...
سبزِ خيالمانْ
مستْ از بوىِ معطرشْ
...،
شاد بودنْ
و...،
شاد زيستن اتْ
حس زيبايى است
كه ؛
دلان امْ را
به رقصْ مى آورد
رقص زندگى.