با یادت،
لحظه ها سپری،
و ...،
دوست داشتنی،
...
در گوشه ای از این زمین،
جنگل،
دشت،
بی تو،
اما ...،
با تو،
و ...،
افطار باز می شود،
نان و سبزیِ تازه،
چای و خرما،
پنیر و گردو،
همه،
بهانه ایست برای یاد بودنِ،
تو،
...
بویِ تو،
گوارایِ وجودِ باز کردن افطاری است،
...
رایحه ات،
بر سفره یِ عشقِ افطاری،
نامِ توست،
یادِ توست،
...
تو را با افطار؛
می بویم،
احساس ام،
نگاهم،
کلام ام،
شنوایم،
در آغوش ام،
و ...،
می نویسم ات.