فهميدم
اين را
...
خوب فهميدم
كه
تو عشقْ بودى
و ...
عشقْ هستى
...
اين را
از چشمانِ سخنگويتْ
از شهدِ لبانَ اتْ
فهميدم
و...
اين را
از گريه هاىِ نيمه شب امْ
از دلْ تنگى هاىِ دل امْ
از رنگينِ نَفَسْ هايمْ
از شمارشِ تپش هاىِ قلب امْ
فهميدم
و...
اين را
از هجرتَ اتْ
فهميدم
كه
تو عشقْ بودى
و...
عشقْ هستى