سرایِ خانه با تو گرم و رنگین
و ...
بی تو سرد و سیاه
...
سرْ درِ دلْ
با نام اتْ سر سبزْ
و ...
عطرینِ گُلان اشْ
رایحه یِ شادیْ
به دلْ جاری
...
دیدنِ تو
چشمانْ را
به رقصِ زندگی
خواهد گشود
...
دستْ افشانْ خواهد شد
دستانِ دلانْ
از سفره ای که تو می گشایی
...
تمامیِ احساسْ
تو را در میانِ دستانشانْ
تنگْ تنگْ
در آغوشْ خواهد گرفتْ
...
رودها با عشقِ تو
لبْ به لبِ دریا
خواهند سپرد
...
پرندگان
با عشقِ تو
نغمه سرایِ کشت زارانْ
خواهند بود
...
اشکِ ابران
بر فراخنایِ دشت بی کرانِ هستی
با مهرْ به تو
جاری خواهد بود
...
و منْ مانده امْ
چگونه ؛
عشقْ به پا ىَ اتْ
بریزم
...
و...
سرایِ خانه
با تو گرم و رنگین است
و...
بی تو سرد و سياه .