”كف و سقف درونمان“
برخى در كف مانده،
و...،
برخى در سقف،
زمين...،
كف،
آسمان...،
سقف،
مرواريدهاى خيالمان در كف،
ستاره هاى اميدمان در سقف،
در زمينمان،
تجربه ى طلوعى بى غروب،
و در آسمانمان،
ستاره هاى درخشان را،
و...،
نمايش شادى در دل،
تا كرانه هاى بى كران،
و...،
ما...،
همچنان در انتظار طلوع،
و...،
تبلور شادمانى.