در گفتگو با روزنامه آرمان:
1396/07/19
صندوق بینالمللی پول درجدیدترین گزارش چشمانداز اقتصادی جهان اعلام کرد رشد اقتصادی ایران در سال 2016 نسبت به سال پیش ازآن به 12/518 درصد و نرخ بیکاری به 12/450 درصد افزایش و نرخ تورم به 9/03 درصد کاهش یافته است، اما رشد اقتصادیای در علم اقتصاد مورد توجه است که منجر به رفاه بشود. رفاه اقتصادی هم منوط به ایجاد اشتغال و سرمایهگذاری است. اتفاقی که در اقتصاد ما بعد از بحث برجام افتاد و توافقی که در اوپک صورت گرفت تا ایران بتواند نفت خودش را بیشتر صادر کند و در نتیجه دولت این مهم را در سرلوحه برنامه خود قرار داد و تولید نفت را براساس مجوز اوپک به سه میلیون و هشتصد هزار بشکه افزایش داد. با وجود کاهش قیمت نفت به زیر 50 دلار اما تولید نفت از حدود یک میلیون بشکه به سه میلیون و هشتصدهزار بشکه نفت رسید. اطلاعاتی که اکنون صندوق بینالمللی پول منتشر کرده به نوعی مربوط به سال 95 است. یعنی ما باید سال 95 را سال 94 در نظر بگیریم. درواقع در سالی که برجام اجرایی شد، تولید و فروش نفت ما افزایش پیدا کرد و در نتیجه بار اصلی رشد اقتصادی که حدود 80 درصد را تشکیل میداده، مربوط به حوزه تولید و فروش نفت بوده است و چون سازوکارهای صنعت نفت با توجه به تحریمها گریبانگیر صنعت نفت هم بود درنتیجه تولید و فعالیت جدی صورت نمیگرفت. نیروی کار سر جای خودش بود اما تولید و فروش به میزان پایینی صورت میگرفت. وقتی امکان افزایش تولید در سطح جهانی مطرح میشود، همان نیروی انسانی تمام وقت اقدام به فعالیت در صنعت نفت میکند و در نتیجه نفت را به حدود تولید سه میلیون و هشتصدهزار بشکه میرساند. میبینیم که در واقع تغییری در ساختار اشتغال ایجاد نشده است. در کنار بحث نفت، چند صنعت بزرگ و از جمله ایران خودرو هم مورد حمایت جدی دولت قرار گرفت. دولت تصمیم گرفت تسهیلات جدیدی به خریداران صنعت خودرو اختصاص دهد، اگرچه با تزریق یک منبع مالی جدید روح تازهای به صنعت خودرو دمید. در نتیجه برخی از صنایع بزرگ کشور هم در کنار صنعت نفت قرار گرفتند و این رشد را شکل دادند. درواقع نمیتوان این رشد را به مجموعه اقتصاد و صنعت تعمیم داد، بلکه نفت در کنار برخی از صنایع بزرگ شاکله تشکیل دهنده رشد اقتصادی را براساس گزارش صندوق بینالمللی پول ارائه داده است. ولی هنوز بدنه اقتصاد و صنایع کوچک و متوسطمان حرکت رونقی خودش را شکل نداده بلکه در همین فاصله هم شاهد بودیم برخی بنگاههای متوسط و کوچک شیفتهای خودشان را کاهش دادهاند و از سه شیفت به دو شیفت و حتی یک شیفت رساندهاند که بعضا منجر به تعطیلی بعضی واحدها هم شده است. دولت مکانیزمی برای صنعت نفت و صنایع بزرگ در پیش گرفت که کاملا حساب شده بود تا بتواند ادعا کند رشد اقتصادی بالایی داشته، ولی این رشد نتوانست منجر به ایجاد اشتغال و سرمایهگذاری شود. چنانچه اگر آمار اشتغال را در نظر بگیریم، در کنار آمار سرمایهگذاری، میبینیم سرمایهگذاری ما در سالهای اخیر بهخصوص همین سالی که صحبتش را میکنیم در پایینترین سطح سرمایهگذاری در اقتصاد ملی ما بوده است. صندوق بینالمللی پول براساس مقررات و قانون خودش و ارتباطی که با بانک مرکزی کشورها دارد که طی آن آمارهای اقتصادی خودشان را از بانک مرکزی دریافت میکنند و خودشان منشأ تولید آمار نیستند، یعنی براساس آماری که در اختیار صندوق بینالمللی پول گذاشته میشود، تحلیل خودش را ارائه میدهد. عین پزشکی میماند که وقتی آزمایشهای مختلف را در اختیارش میگذارند، میتواند نتیجه گیری کند و نسخه مناسب حال بیمار را بنویسد. دولت دوازدهم وعده ایجاد 900هزار شغل سالانه را داده اما متاسفانه با این روند، تحقق آن بعید به نظر میرسد. با این چیدمان اقتصادی دولت و نقشی که بانک مرکزی در اعمال سیاستهای پولی از خودش نشان داده و اینکه فضای کسب و کار ما هیچ تغییری نکرده و به قول وزیر اقتصاد دولت یازدهم که میگفت 600 مانع کسب و کار وجود دارد! هیچکدام از آن موانع برداشته نشده فضای کسب و کار هیچگونه تغییری نخواهد کرد. ضمن اینکه هنوز سازوکار بانک مرکزی و نظام بانکی ما تغییر نکرده و ساختارش بر همان مبنا فعالیت میکند. بانکهای ما نفس اقتصاد فعلی ما هستند البته نه اینکه این درست باشد بلکه باید این رویه را تغییر داد و بازار سرمایه را هم در زمینه تامین منابع مالی طرحها در پروژههای خصوصی و حتی دولتی شریک کرد، ولی این کار هم حتی صورت نگرفته، بورس ما به سختی دارد نفس میکشد، بنابراین وقتی ساختار اولیه ایجاد اشتغال که بحث سرمایهگذاری است، زیربنایش یعنی فضای کسب و کار و نظام بانکی ما و شاکله نظام مالیاتی ما تغییرات بنیادی نکرده، ما انتظار ایجاد شغل پیشبینی شده را قطعا نباید داشته باشیم و نداریم و من به عنوان یک کارشناس معتقدم که تحقق پیدا نخواهد کرد. اما با وجود همه تهدیدهای ترامپ علیه کشورمان میتوانیم چشم انداز خوبی از آینده داشته باشیم؛ ما جنگی را پشت سر گذاشتیم که بسیاری از صنایع ما یادگار زمان جنگ است. با تحریمهایی مواجه شدیم که بسیاری از صنایع امرزوی ما مثل صنعت پتروشیمی و صنایع متوسط به بالای ما در زمان تحریم شکل گرفت. آنچه میتواند ما را موفق کند یک انسجام درونی و باور به توانمندیهای درونی است. در این مدت چقدر سرمایهگذاری داخلی انجام شده؟ اندک است اما چرا بیشتر نمیشود؟ چون نرخ سود بانکی را در جایی قرار دادهایم که سرمایهگذاران را به سرمایهگذاری در تولید ترغیب نمیکند. این اتفاق و سیاستهای غلط پولی منجر به این زمینه شده و کاهش ارزش پول ملی ما را رقم زده است. وقتی روسای جمهور پیشین آمریکا جمهوری اسلامی را تهدید میکردند، شرایط بینالمللی به گونهای بود که اجماع جهانی علیه ایران وجود داشت اما امروز بحث ترامپ در شرایط کاملا عکس مطرح میشود. یعنی ترامپ را حمایت نمیکنند. در همین کشورهای اروپایی بیانیههایی که از سوی آلمان، ایتالیا و خانم موگرینی و دیگران شاهدیم حاکی از فضای گذشته نیست. بنابراین اگر انسجام درونی داشته باشیم و از ظرفیتها و توانمندیهای داخلی خودمان استفاده کنیم مطمئن باشید که رشد اقتصادی تحقق پیدا میکند و متعاقب آن در ایجاد اشتغال و سرمایهگذاری و افزایش آن تاثیر خواهد گذاشت. در این مرحله فرض کنیم که اصلا پای سرمایهگذاری هم باز نشود، اما کاری کنیم که سرمایهگذاران ما انگیزه داشته باشند و شرایط را باثبات ببینند. وقتی شاهد نوسان قیمت ارز هستیم و به نظر میرسد مقصر دولت و بانک مرکزی باشند، به خاطر اینکه نرخ را افزایش میدهند تا دولت درآمد بیشتری کسب کند و این کار معمولا در نیمه دوم سال این اتفاق میافتد، اینها را نمیتوان گردن ترامپ انداخت. اگر کمی واقعبینانهتر به اتفاقاتی که در حوزههای اقتصادی میافتد، نگاه کنیم، میتوان رشد اقتصادی را افزایش داد و سطح رفاه را بالا برد.