در گفتگو با روزنامه آرمان:
۲ شهريور 1399
در بازارهاي مالي با سه زيرمجموعه بازار پول، بازار سرمايه و بازار بيمه مواجه هستيم. بازار پول دربرگيرنده بانکها و موسسات مالي و اعتباري مجاز است که نفس وجودي بازار پول، يک بازار کوتاهمدت است، ريسک در اين بازار پايين و کم است، بازده و سودآوري در اين بازار شناختهشده و از قبل مشخص و معلوم است. اما بازار سرمايه يک بازار بلندمدت و ريسکپذير است که ورود به آن ويژگيهاي خاصي را ميطلبد و براي يک کشور به منظور اجراي پروژههاي بزرگ و تامين منابع مالي ضرورت دارد. مثلا در اقتصاد ما عمده بازار سرمايه در اختيار بانکهاست و شرکتها براي اجرا يا سرمايه در گردششان به سراغ بانکها ميروند. بازاري که چند سالي است با تحولات بهوجود آمده، آرامآرام و بهتازگي دارد فلسفه وجودي خود را معرفي ميکند و به همين دليل اتفاقات صورتگرفته ناشي از ناکارآمدي و نابلدي دولت نسبت به اين بازار و حساسيتهاي اين بازار است. بازار پول در مقابل شوکهاي داخلي و بيروني به لحاظ اينکه تعريف شده است و سود مشخصي را ارائه ميدهد، از لحاظ سپردهگذاران تحت تاثير قرار نميگيرد و آنها ميدانند که سودشان در هر شرايطي به حسابشان درج ميشود. تصميمات دولت و مجلس، سخنرانيهاي مقامات مسئول از اميد و نااميديها، کارآمدي و ناکارآمديها، هيجانات اجتماعي، تغييراتي که بعضا در قوانين پيش ميآيد، عدم کسب درآمد موردنياز دولت و اتخاذ تصميمات مالياتي از جمله شوکهاي دروني است که بر بازار سرمايه تاثير ميگذارد. تغيير قيمت ارز، تحريمها، تغيير در هستههاي اصلي اقتصاد که در کشور ما نفت و گاز است يا محدوديتهايي که در تعرفههاي بازرگاني صورت ميگيرد از جمله مواردي است که به عنوان شوکهاي بيروني بلافاصله تاثيرگذار است. شوکهاي داخلي مثل کاهش عوارض يا ماليات، ثبات در قوانين، تثبيت در آييننامهها، عدم تغييرات نرخ ارز، عدم کاهش ارزش پول ملي، عدم تحريمها، ايجاد روابط بينالمللي جديد با کشورهاي ديگر، برقراري پيمانها و اخبار خوب سياسي روي شاخص بورس تاثير مثبت و رو به افزايش دارد. در کنار اينها بازار بيمه، تضمينکننده اين دو بازار تلقي ميشود و ميتواند سپردههاي سهامداران به لحاظ اينکه زيان نبينند تضمين کند که البته بازار بيمه ما يکي از ناکارآمدترين بازارهاي بيمه در سطح جهان است و حتي در داخل هم نتوانسته نقش کليدي در اقتصاد ايفا کند. حال با اين توضيحات بايد ديد آيا بازار سرمايه بهدرستي در کانال خود قرار گرفته؟ واقعيت اين است که شاخصهاي بورس مرتب افزايش پيدا نميکند و از اينرو نبايد مردم را تشويق به گرفتن وام يا فروش داراييهايشان به منظور سرمايهگذاري در بورس کرد. اوايل فروردين دولت نرخ سود بانکي را 15 درصد الزام کرد، درحاليکه تورم توسط بانک مرکزي 41 درصد اعلام شده بود. يکي از همان اشتباهاتي که براي رونق دادن به بازار سرمايه و پول صورت گرفت و اکنون مدتي است صعود شاخص کمتر شده است. شاخصي که به بالاي دوميليون رفت و به 1800 رسيد درحاليکه اصلا شايستگي نداشت و با هيچ فرآيندي حتي علمي، شاخصي مطلوب و درست نبود و بهلحاظ يکسري تبليغات و فضاسازيها و اينکه عمدا همه بازارها نيمهتعطيل اعلام شد، صورت گرفت.
بازار مسکن و ساختوساز در چهارماهه امسال نسبت به چهارماهه سالهاي گذشته در پايينترين سطح خود بود چون نقدينگي به سمت اين بازار نرفت و صنايع را به لحاظ اينکه 15 محصول در ساخت مسکن مورد استفاده قرار ميگيرد از رکود خارج نساخت. درواقع تامين منابع دولت از بازار سرمايه و پول، بازار پول را با نرخ سود پايين و بازار مسکن را با رکود مواجه کرد. از طرفي برخي آمارها در سال گذشته نشان ميدهند بسياري از بنگاههاي اقتصادي و شرکتها به لحاظ بازدهي بالا بخشي از تسهيلات دريافتي از بانکها را به بازار سرمايه و بورس هدايت کردند. درحاليکه افراد با مازاد درآمدشان بايد به بازار سرمايه ورود کنند که يک سرمايه ميانمدت به بالا مورد استفاده قرار بگيرد اما با شرايطي که بهوجود آمد، مردم بازار پول را فراموش و به سمت بازار سرمايه هدايت شدند. در اين ميان مسئولان از آن جهت که نبايد ويژگيهاي بازار سرمايه و بورس را به فراموشي بسپارند که تحت دو شوک نوسانات زيادي ميبيند، بايد پاسخگو باشند و کساني که وارد شدهاند هم صبوري به خرج دهند. بايد کمي تحمل کرد تا بازار خودش را پيدا کند و آرامش بگيرد. فروش سهام عدالت، قولهايي که هنوز اجرايي نشده و اختلاف در مورد عرضه دارا دوم که بين وزارت اقتصاد و وزارت نفت رسانهاي شد از جمله دلايلي است که در بازار سرمايه اثر ميگذارد. به بازار سرمايه به لحاظ رواني اثر منفي ندهند و بگذارند بازار وضعيت طبيعي خود را طي کند. بازار سرمايه تابع قانون مزرعه است؛ به اين مفهوم که وقتي بذري ميکاريد زمان ميبرد که رشد کند و ميوه دهد. در قانون مزرعه نميتوانيد نهالي بکاريد و فردا صبح از آن ميوه بخواهيد. دولت، مسئولان اقتصادي و مجلس به اين نکته توجه کنند. آنها که با ويژگيهاي رفتاري، اخلاقي، علمي و منطقي بازار سرمايه آشنا نيستند، کمتر اظهارنظر کنند تا بازار حالت طبيعي خود را پيدا کند و کمکي براي اقتصاد ملي باشد تا نفعش به سهامداران، سرمايهداران و دولت برسد. دولت از سهامي که به فروش ميرود و درآمدي که از فروش سهم حاصل ميشود، تامين منابع ميکند و دريافتي مالياتي افزايش پيدا ميکند. سالها رئيس هياتمديره بورس بودهام و در تدوين قانون جديد با نمايندگان وقت مجلس کار کردهام؛ واقعيت اين است که بايد بازار سرمايه را خوب درک کرد و با لطافت و حساسيت برخورد کرد. نگذاريم سرمايههاي خرد مردم تضييع شود. دولت و مجلس با تدبير و مديريتي که به خرج ميدهند، اجازه دهند بازار سرمايه بدون دخالت راه منطقي خود را پيش بگيرد. قطعا حمايت دولت در موفقيت بازار سرمايه و بورس کفايت ميکند. آن موقع به نفع توليد است و توليدکننده با افزايش شيفت، سطوح مختلف کارگري و مهندسي را زياد ميکند.