در گفتگو با ماهنامه ى بازار و سرمايه مرداد ١٣٩٣ دکتر حیدر مستخدمین حسینی : وقتی اقتصاد آزاد نداریم؛ بورس را جمع کنیم سه سال پیش زمانی که بورس تهران از مؤسسه بین‌المللی تامسون رویترز درخواست کرد تا شاخص بورس تهران را به‌صورت بین‌المللی نمایش دهد، این مؤسسه که پرقدرت‌ترین شبکه جامع اطلاع‌رسانی مالی است و بیشتر شاخص‌های مالی معتبر جهانی در سطح دنیا توسط این مؤسسه اعلام عمومی می‌شود، به‌دلیل تحریم‌های بین‌المللی از این کار امتناع کرد، اما حالا که ما بر سر میز توافق با 1+5 نشسته‌ایم این مؤسسه نیز ابراز تمایل کرده است که اطلاعات مالی بازار سرمایه ایران را در ابعاد جهانی منتشر کند. البته این نکته حایز اهمیت است که چرا تا به امروز این اتفاق مهم برای بورس ایران رخ نداده است؟ و آیا فقط تحریم علیه ایران مانع از بین‌المللی شدن بورس شده است؟ از این رو ماهنامه «بازار و سرمایه» به سراغ حیدر مستخدمین حسینی، اقتصاددان و رییس اسبق هیات‌مدیره بورس رفت تا دلایل اجرایی شدن این مهم را از او جویا شود. ماحصل این گفت و گوی یک‌ساعته از نظرتان می‌گذرد.     آقای مستخدمین حسینی به نظر شما چه اتفاقی رخ داده است که بورس ایران تا به امروز نتوانسته است بین‌المللی شود؟ فعالیت‌های بازارهای مالی اگر معطوف به سازوکارهای اقتصاد درون کشور باشد، نمی‌تواند رشد پیدا کند و منجر به رشد اقتصادی شود. یکی از ارکان‌های بازارهای مالی، بازار سرمایه است. رکن دیگر، بازار پول است که مجموعه فعالیت‌های بانکی و موسسات پولی را در بر می‌گیرد و حوزه‌های بعدی بازار بیمه و بازار مهم سرمایه است که به‌عنوان تامین‌کننده منابع مالی بنگاه‌ها و پروژه‌های اقتصادی تلقی می‌شود. بنابراین هرکدام از این بازارها در درون اقتصاد ما قرار گیرند نمی‌توانند به‌تنهایی رشد کنند. بازار سرمایه از آن‌جایی که وظیفه تامین مالی را بر عهده دارد، از جایگاه بسیار خاصی برخوردار است. درست است که بازار سرمایه از سال 1346 کار خود را شروع کرده و تا به امروز به موقعیتی در جامعه دست یافته اما نکته بسیار بااهمیت آن است که ارتباط آن با سازوکارهای بیرون کشورها بسته است. یعنی ما هیچ ارتباط سازمانی، عملیاتی و اجرایی با اقتصاد بین‌المللی نداریم و ارتباط ما فقط با تعدادی از شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس است. حتی بازار سرمایه ما ارتباط معناداری به لحاظ تفکیک وظایف با بازار پول و بیمه ندارد، در صورتی که که این دو بازار کامل‌کننده بازار سرمایه هستند. بحث تحریم‌ها و رفع تحریم‌ها می‌تواند پلی باشد میان بنگاه‌های اقتصادی و شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس ایران با بورس‌های بین‌المللی و اقتصاد دیگر کشورها. به همین دلیل ما بسیار خوش‌بین هستیم که بعد از رفع تحریم‌ها این مهم شکل گیرد. شکل‌گیری این عامل باعث چند اتفاق کلیدی در اقتصاد می‌شود، اول این‌که موجب رشد اقتصادی می‌شود و زمینه‌های رشد اقتصادی را فراهم می‌کند. همچنین ایجاد اشتغال و تولید ناخالص داخلی را افزایش می‌دهد و از طرف دیگر به رشد صادرات کمک می‌کند و در کنار این‌ها نوآوری و خلاقیت را در حوزه اقتصاد کشور رقم می‌زند. اما این‌که این اتفاقات در چه تاریخی صورت می‌گیرد را کسی نمی‌داند و همه باید منتظر باشیم. اما انتظارات ما هم نباید به‌گونه‌ای باشد که فکر کنیم مذاکرات باید به‌سرعت نتیجه‌بخش باشد و جواب دهد و نتیجه کلی حادث شود. این موضوع نیازمند زمان بسیار زیادی است. حتی اگر از یک منظر دیگر هم به این موضوع نگاه کنیم و در نظر بگیریم که این مذاکرات هم به نتیجه برسد، نباید انتظار داشت که تحریم‌ها به‌سرعت برداشته شود. چنان‌چه می‌بینیم کشور عراق که چند سال از تحریمش می‌گذرد و دولتش تغییر کرده اما تحریم‌های این کشور هم به‌صورت کامل برداشته نشده است. بنابراین ما هم نباید احساس کنیم که بحث مذاکرات بلافاصله به نتیجه برسد و بعد از آن به‌سرعت تحریم‌ها برداشته شود، چون این اتفاق دور از انتظار است.   بعد از برداشته شدن تحریم‌ها شرکت‌های ایرانی چه مراحلی را باید برای حضور در بازارهای بین‌المللی طی کنند؟ بعد از برداشته شدن تحریم‌ها می‌توان بر روی شرکت‌هایی که می‌توانند آزادانه کار کنند، برنامه‌ریزی کرد. یکی از کارها اصلاح ساختار شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس است، یعنی شرکت‌هایی که محصولاتشان می‌توانند منطقه‌ای و یا بین‌المللی باشند که در این زمینه هم برخی از این شرکت‌ها در حال حاضر وجود دارند، برای مثال؛ بانک‌ها، شرکت‌های پتروشیمی، فولاد، مس و دارو از این دست شرکت‌ها هستند. این شرکت‌ها باید زمینه‌های بین‌المللی شدن را فراهم کنند. یکی از زمینه‌های بین‌المللی شدن آن است که سرمایه‌گذاران خارجی سهام شرکت‌های بورسی را خریداری کنند و بالعکس شرکت‌های بورسی ما در بورس‌های منطقه و بین‌الملل بتوانند ثبت شوند تا سهامشان خرید و فروش شود. زمینه ابتدایی این کار اعتبارسنجی است، چیزی که تا به امروز رخ نداده است. موضوع اعتبارسنجی را می‌توان به دو دسته حقیقی و حقوقی تقسیم کرد و شرکت‌ها برای حضور در بازارهای بین‌المللی باید به این مسأله تن بدهند. از طرف دیگر برای این‌که بعد از رفع تحریم‎ها شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس بتوانند با اقتصاد بین‌المللی ارتباط برقرار کنند، ساختار مالی - اقتصادی شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس باید اصلاح شود. تطبیق با استانداردهای بین‌المللی باید اولویت اول شرکت‌های ایرانی باشد و پس از آن اعتبارسنجی شرکت‌ها است که اهمیت دارد. این دو قدم باید در مرحله نخست برداشته شود. در مرحله بعد باید دید که شرکت‌هایی که در بورس پذیرفته شده‌اند تا چه مقدار می‌توانند در این بازارها حضور پیدا کنند؛ 10 درصد، 20 درصد یا بیشتر و کمتر. اگر پای سرمایه‌گذار خارجی به بورس باز شود، آن‌ها تا چه حد می‌توانند سهم خریداری کنند که این موضوع در هاله‌ای از ابهام است و باید سازمان بورس شفاف‌سازی کند.   به نظر شما بورس ایران برای سرمایه‌گذاران خارجی جذابیت دارد؟ بله؛ بازار ایران در تمام زمینه‌ها و به‌ویژه بازار سرمایه بسیار بکر است و چون اقتصاد ما درکانال توسعه قرار گرفته و هنوز توسعه‌یافته نشده است، بنابراین زمینه‌های مناسبی برای انجام سرمایه‌گذاری‌های مختلف وجود دارد. از سوی دیگر اگر به شرکت‌هایی که در بورس مورد پذیرش قرار گرفته‌اند، نگاه اجمالی داشته باشیم، به چند نکته خواهیم رسید. نکته اول این است که ارزش این شرکت‌ها بسیار بالاتر از ارزشی است که درحال‌حاضر در بورس ما دارند، یعنی قیمت برای سرمایه‌گذار خارجی ارزش دارد. سرمایه‌گذار خارجی این موضوع را می‌داند که واحد صنعتی و اقتصادی که در بورس پذیرفته شده است، قیمتش چیزی نیست که الان در بورس مورد دادوستد قرار می‌گیرد. به همین دلیل ما با ارزش معاملاتی بورس بسیار فاصله داریم. این موضوع را تحلیلگر بین‌المللی می‌داند و به آن آگاه است. نکته بعدی که باید حتما به آن توجه داشت، حضور سرمایه‌گذاران در خرید سهام از بورس ایران است که باعث می‌شود سهامدار خارجی در هیات‌مدیره هم حضور پیدا کند و یکی از کرسی‌ها را از آن خود کند. نتیجه این کار انتقال تجربیات و اعتلای سطح تخصصی هیات‌مدیره بنگاه‌های اقتصادی ما خواهد بود. البته درست است که ورود به این کار به نفع سرمایه‌گذار خارجی هم هست و او هم از این کار بهره‌برداری می‌کند و سود خوبی نصیبش می‌شود اما از طرف دیگر این کار به نفع ما هم هست. یعنی مدیران ما با حضور هیات‌مدیره خارجی می‌توانند نحوه انتقال تکنولوژی، کیفیت نظارت و فرآیند و.. را آموزش ببینند. این عامل، عامل موفقیت کشورهای توسعه‌نیافته‌ای مانند مالزی، کره، اندونزی، برزیل بوده است و آن‌ها همین شیوه را در پیش گرفته‌اند. این کار یعنی پیوند با تکنولوژی و تصمیم‌گیری با یکدیگر در پشت یک میز برای یک حوزه. نکته بعدی معرفی بازارهای جدید است. به‌جای این‌که بیایم معرفی بازار را از ابتدا شروع کنیم و هزینه‌های ‌گزافی شود تا یک بازار به‌دست آید، حضور سرمایه‌گذار خارجی در بازار و یا در شرکت‌های بورسی ایران این کمک را می‌کند که مطالعات بازاریابی که تا امروز انجام شده است، توسط این افراد به مجموعه شرکت‌ها انتقال یابد و رشد صادرات را به ارمغان آورد.   با چه استدلالی این را می‌گویید؟ زیرا کسانی هم که آمده‌اند و سهام را خریداری کرده و در هیات‌مدیره شرکت‌ها حضور پیدا کرده‌اند، برای اعتلای شرکت قدم برمی‌دارند. یکی از این قدم‌ها ایجاد بازار جدید است که رونق صادرات را در پی دارد. این صادرات به ارزآوری برای کشور می‌انجامد و باعث می‌شود که ما با وابستگی به نفت فاصله بگیریم، چون می‌خواهیم ارزمان حاصل از صادرات کالاهای صنعتی باشد. ارز حاصل از کالاهای سنتی رقم چندانی نیست و چیزی به غیر از استثمار در پی نخواهد داشت. برای مثال صاردات فرش نوعی از استثمار است که فرد ساعت‌ها برای بافت یک فرش زمان می‌گذارد اما برای او سود چندانی ندارد. نکته‌ای که باید در این مقطع به آن اشاره کرد، مربوط به کشورهایی است که دیگر از نظر سرمایه‌گذاری در کشور خود اشباع شده‌اند و دیگر در کشور خود جایی برای سرمایه‌گذاری ندارند. این کشورها افق سرمایه‌گذاری خود را به کشورهای دیگر می‌کشانند و در این میان کشورهایی نظیر ایران که ظرفیت زیادی برای سرمایه‌گذاری دارند از اولویت‌ها هستند.   آیا امکان خرید و فروش سهام شرکت‌های ‌ایرانی به ارز می‌تواند فراهم شود؟  قطعا باید به این صورت باشد. یعنی وقتی سرمایه‌گذار خارجی به ایران بیاید باید ارزآوری هم داشته باشد .   بر این اساس آیا بورس ایران می‌تواند منبعی برای تامین ارز در کشور شود؟ بله، باید این وظیفه را برعهده بگیرد. این وظیفه یکی از الزامات بین‌المللی شدن محسوب می‌شود. سازمان بورس در ابتدا باید معاونت بین‌الملل را شکل دهد و افراد قوی را در آنجا گردآوری کند به‌ویژه افردی که سالیان سال در حوزه اقتصاد بین‌الملل فعال بودند. پایه‌های ‌این کار باید بسیار مستحکم بنا شود چراکه این کار بسیار حساس است. اصل قضیه این است که سهام شرکت‌ها توسط سهامداران خارجی باید با ارز مبادله شود، نه با ریال. مثلا فرض کنید در اروپا یا کشورهای دیگر که حضور پیدا می‌کنیم باید با ارز سهام را خریداری کنند و درنتیجه باید بستر این کار هرچه زودتر فراهم شود.   این کار چه‌قدر به زمان نیاز دارد؟ اگر همه دست به دست یکدیگر دهند و همت کنند و اعتماد به نفس در این کار بالا باشد، خیلی زود جواب می‌دهد اما این کار به دلیل تحریم‌ها کمی طولانی خواهد شد و یک‌شبه نمی‌توان آن را اجرایی کرد.   اخیرا شاهد افتتاح شعبه یکی از کارگزاری‌های ‌ایرانی در لندن بودیم آیا این به معنای آغاز و تسهیل روند حضور خارجی ها در بورس ایران است؟ در این کار باید پایه و اساس مشخص باشد. یعنی این‌که اگر کارگزاری ما در کشورهای دیگر حضور پیدا کند و به‌عنوان یک نماد دفتر نمایندگی ایجاد کند، در ابتدا باید ایرانیانی که در آن کشورها حضور دارند، جذب این دفاتر شوند که مشخص شود مشارکت ایرانیان مقیم در آن کشورها با این مراکر چه‌قدر است. نکته مهم‌تر میزان سفارشی است که خارجیان مقیم در آن کشورها به این کارگزاری‌ها می‌دهند که تا به امروز این موضوع روشن نیست. در اینجا بحث بر سر خرید یک سهم یا هزار سهم نیست بلکه بحث اساسی‌تر بالاترین سهمی است که خارجیان می‌توانند از این کارگزاری‌ها بخرند. به عبارت دیگر ساختار ابتدایی را سازمان بورس باید مشخص کند و این سازمان باید برای حضورکارگزاران یک دستورالعمل داشته باشد و ابهامی در آن نباشد.   به نظر شما می‌توان امیدوار بود که بورس ایران از نظر حجم معاملات و خرید و فروش سهام و... به‌عنوان اولین بورس منطقه شناخته شود؟ اگر بخواهیم بورس ایران را در یک طبقه‌بندی سنی قرار دهیم و جایگاهش را در رتبه‌های ‌توسعه‌یافتگی تعیین کنیم، باید بگوییم در مرحله نوجوانی قرار دارد. در این مرحله باید بسیار محتاط بود. هنوز بورس ایران تکامل‌یافته و جاافتاده نیست بلکه یک بورس سطحی است که تحت تاثیر کوچک‌ترین شایعه قرار می‌گیرد و می‌تواند به‌راحتی از هم پاشیده شود. شرایطی که چند ماه اخیر شاهد آن بودیم گواه همین مشکل است. تعدادی از افراد این احساس را داشتند که بورس ایران دیگر تکامل‌یافته شده، در صورتی که اصلا این گونه نیست. بورس ما عمقی پیدا نکرده و هنوز نتوانسته است تامین منابع مالی را در بازار در حد یک درصد انجام دهد، در حالی که این موضوع یکی از وظایف اصلی در بازار سرمایه است. پس باید گفت هنوز در مرحله نوجوانی بورس قرار داریم. این نوجوان باید توسط دولت، جامعه، مطبوعات و... تحت مراقبت قرار گیرد. به‌طور واضح باید گفت که نه مسئولان بورس تکامل‌یافته هستند و نه خود بورس به تکامل رسیده است، بنابراین باید مانند نوجوان از آن مراقبت کرد و اجازه نداد تحت تاثیر بسیاری از مسایل قرار گیرد. همچنین در این خصوص باید به یکی از برنامه‌های ‌دولت تدبیر و امید اشاره کرد که تامین منابع مالی از طریق بورس را در اولویت کاری خود قرار داده است اما تا به امروز که یک سال از عمر دولت می‌گذرد، در تحقق این هدف عملکردی دیده نشده و حتی سیر نزولی هم داشته است. متاسفانه خود دولت هم نتوانسته است که در این خصوص آسیب‌شناسی کند. اگر بخواهیم همین راه را طی کنیم، بورس به ناکجاآباد خواهد رفت. اما می‌توان امید داشت از آن‌جایی که هیچ‌کس دوست ندارد نوجوانش از دست برود، مسئولان نیز در تلاش باشند تا مشکل این نوجوان (بورس کشور) را هرچه سریع‌تر حل کنند.   تفاوت بورس در کشورهای توسعه‌یافته با توسعه‌نیافته در چه چیزهایی است؟ در کشورهای توسعه یافته مردم در بازار سرمایه خود حضور دارند و بالای 30 درصد از مردم سهامدار هستند، اما در کشورها توسعه‌نیافته این رقم بسیار پایین است. در سال‌های گذشته برای این‌که این رقم را بالا ببریم، به اشتباه برای یک‌سری از افراد نمادسازی کردیم، در صورتی که آن‌ها هیچ حضور فعالی در این بازار نداشته‌اند. این در حالی است که این بازار باید خودجوش باشد و مردم با آن زندگی کنند. اگر بخواهیم به مانند دیگر کشورها بورس خوب داشته باشیم، باید سعی کنیم که حداقل 30 تا 40 درصد از افراد را در این بازار فعال کنیم. درحال‌حاضر فقط 3 تا 5 درصد از افراد حضور فعال در بازار سرمایه دارند. اگر بخواهیم بورس ما نمره یک را داشته باشد (که در گذشته این رتبه را داشت اما متاسفانه اکنون چند ماهی است که این رتبه را از دست داده است) باید در این زمینه آسیب‌شناسی دقیقی انجام شود تا به همان زمان رشد برسیم.   البته این کار چند شاخصه دارد که مهم‌ترین آن دخالت نکردن دولت‌ها در تعیین قیمت محصولات است. همچنین باید این موضوع را پذیرفت که بورس در هر کشور نشان‌دهنده توانمندی اقتصاد آزاد و اقتصاد رقابتی است. اگر ما اقتصاد آزاد و رقابتی نداریم، باید بورس را جمع کنیم و دولت همت بکند و شجاعت به خرج دهد و بگوید این توانمندی را نداریم. این بهتر از آن است که بگوییم «مردم آزاد هستند و می‌توانند فعالیت اقتصادی انجام دهند و قیمت را عرضه و تقاضا تعیین می‌کند» و در عمل چیز دیگری را شاهد هستیم. درمجموع اگر بورس ما می‌خواهد جایگاه اول را داشته باشد، باید اول بازارهای مالی خود را در رتبه نخست قرار داده و بسترسازی لازم در این خصوص را به‌درستی انجام دهد و سعی شود که دیگر هیچ‌گونه ابهامی در این بازار وجود نداشته باشد تا بتوانیم بگوییم بورس ایران در رتبه نخست قرار دارد.   سمیه داوری این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید •