درگفتگو با روزنامه تعادل اقتصادى شنبه ٩٤/٦/٢١
تاریخ خبر: جمعه 1394/6/20
کد خبر: 28367
دستورهاي بانك مركزي براي حذف رقابت بانكها
حيدر مستخدمينحسيني كارشناس پولي و بانكي در گفتوگو با «تعادل» مطرح كرد
تعيين سقف در سياست پولي، نشانه عدم اطمينان به آينده است
تعيين كف و سقف نرخ سود سپرده و تسهيلات بانكي و به خصوص سقف نرخ سود تسهيلات براي نخستين بار، تعيين سقف سالانه سپردههاي بانكي و حذف سپردههاي 2 تا 5 ساله، تعيين نرخ سود سپردهها بالاتر از نرخ تورم و جذب نقدينگي به بانكها و سپردههاي درازمدت و داراي سود و در نتيجه كاهش جذب پول به بازارهاي ديگر، مهمترين سياستهاي بانكي دو سال اخير در دولت يازدهم بوده است.
به عقيده برخي كارشناسان بازار پول و بانك، اين نوع سياستگذاري، نشاندهنده بانك محور بودن اقتصاد و كنترل بيشتر بانك مركزي و دولت بر بانكها و در نتيجه كاهش رقابت بين بانكها و محدود شدن آزادي عمل مديران بانكهاست.
اما در عين حال اين سياست دستوري افزايش نرخ سود و تعيين سقف و كف نرخ سود سپرده و تسهيلات، دستاوردهايي مانند كاهش تورم، و تعيين نرخ سود بانكي بالاتر از تورم و كاهش نوسانات و افزايش قيمت در ساير بازارها،
داشته است.
در اين زمينه حيدر مستخدمينحسيني كارشناس بانكي و از مديران اسبق بانك مركزي، در گفتوگو با «تعادل»، به ارزيابي سياستها و عملكرد سياستهاي پولي و وضعيت بانكها در دو سال اخير پرداخت.
نظر شما در مورد عملكرد بانك مركزي و شبكه بانكي در دوره 2 ساله دولت يازدهم چيست و مهمترين تحولات و تغييرات در سياستهاي بانك مركزي را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
بانك مركزي تمركز خود را در ارتباط با نظارت بر فعاليتهاي بانكي افزايش داده و اختيارات مديريت داخلي بانكها را كم كرده و اختيارات بانكي از مديريتشان گرفته شده و به خود بانك مركزي منتقل شده است.
در اين راستا براي نخستينبار بانك مركزي كف و سقف نرخ سود بانكي را تعيين كرد. در حالي كه در گذشته سقفي براي آن مطرح نبود، زيرا سقف نرخ سود در برخي از ابتدا مشخص نيست و نميتوان نرخ تسهيلات را از قبل و ابتداي قرارداد بين بانك و مشتري مشخص كرد.
به عنوان مثال وقتي قرارداد در قالب مشاركت مدني صورت ميگيرد، نبايد براي آن سقفي در نظر گرفته شود زيرا معمولا پس از پايان كار مشخص ميشود كه مشتري و تسهيلاتگيرنده از بانك چقدر سود برده است.
يكي ديگر ازكارهايي كه بانك مركزي در بازار پول اعمال و اجرا كرد، تعيين نرخ سود بانكي بالاتر از نرخ تورم بود كه براي نخستينبار در سالهاي اخير نرخ سود بانكي بالاتر از تورم انتخاب شد و اين امر باعث جذب بيشتر نقدينگي به حسابهاي بانكي و سپردههاي دراز مدت و به خصوص بلندمدت شده است.
همين امر باعث شد كه فعاليت بازارهاي ديگر اقتصاد كشور مانند توليد صنعتي، سرمايه، بورس، خريد و فروش ساختمان، ارز و طلا و سكه به ركود بيشتري برسند.
اين ركود چه شرايطي را به بازارپول و سرمايه تحميل كرد و تركيب سپردههاي بانكي چه تغييري داشته است؟ دستاورد هدايت پول و نقدينگي به سمت بانكها در اين 2 سال چه بود و رشد سپردههاي بلندمدت و دو برابر شدن حجم آن ظرف دو سال چه بوده است؟
در شرايط ركود مردم ترجيح دادند با توجه به اينكه بانكها سودشان بالاتر از نرخ تورم بود، سپردههايشان را در بانكها قرار دهند به جاي اينكه در بازارهاي سرمايه و توليد سرمايهگذاري كنند.
در دولت قبل خريد وفروش و ساختمانسازي و افزايش قيمت مسكن محور بازار بود و كاهش نرخ سود بانكي در دولت قبل، باعث خروج پول از بانكها و هدايت آن به بازار مسكن و خريد و فروش طلا و ارز و مسكن شد و نوسان بسياري را در بازارهاي مسكن، طلا، ارز، بورس و... شاهد بوديم.
اما در دولت يازدهم، به خاطر افزايش نرخ سود بانكي، پول ونقدينگي جذب سپردههاي بانكي شد و در نتيجه هدايت پول به بازارهاي ديگر كاهش يافت.
تمركز و فعاليت در حوزه اقتصاد در اين 2سال كه سياست دولت يازدهم افزايش نرخ سود بانكي بوده، بيشتر متوجه بانكها بوده و بنابراين اقتصاد و گردش نقدينگي و سرمايهها بانك محور بوده است و بيش از 80 درصد نقدينگي به سمت سپردههاي درازمدت و داراي سود هدايت شد و سهم سپردههاي درازمدت از كل سپردهاي بانكي افزايش و سهم ساير سپردهها كاهش يافته است. در حالي كه در دولت قبل، سياست پولي وبانكي به گونهيي بود كه پايه پولي و اعتبارات بانكها با هدف تزريق بيشتر پول به فعاليتها و بازارها در حال افزايش بود و نتيجه آن رشد نقدينگي وپايه پولي و تورم بيشتر بوده است و سهم سپردههاي درازمدت به خصوص سپردههاي بلندمدت يك تا 5 ساله از كل سپردههاي بانكها كمتر بوده است.
برخي كارشناسان با اشاره به جذب 375 هزار ميليارد تومان نقدينگي به سپردههاي يكساله با سود 20 درصدي و حذف سپردههاي 2 تا 5 ساله معتقدند كه تغيير در تركيب و تنوع سپردهها، عملا قدرت رقابتي بانكها را كاهش داده است، به نظر شما اين سياست چه تاثيري بر بازار پول و عملكرد شبكه بانكي داشته است و دليل اصلي حذف سپردههاي 2 تا 5 ساله چه ميتواند باشد؟
در دو سال اخير، شاهد كاهش تنوع در سپردههاي بانكي بوديم و پس ازچند دهه فعاليت بانكداري، سپردههاي بلندمدت 2 ساله تا 5 ساله حذف شد و بانكها مجاز به اخذ سپرده بيش از يكسال نيستند و بانك مركزي هم نرخ سود يكساله را براي آنها 20 درصد تعيين كرده است.
يعني هم نرخ سود سپرده بلندمدت به عنوان يك ابزار مهم شبكه بانكي، ثابت تعيين شد و تنوع سپردهگذاري نيز كاهش يافت و همه بانكها حداكثر سپرده يكساله ميپذيرند. يعني همه بايد به يك شكل عمل كنند و فرقي بين بانكها از اين نظر نيست يعني آزادي عمل مديران بانكها در جذب سپرده و نرخ سود و سالهاي سپردهگذاري بهشدت محدود شده است و عملا در اين محدوده تنگ رقابتي بين بانكها ايجاد نميشود.
تعيين سقف نرخ سود سپرده بانكي 20درصدي و سقف يكساله براي سپرده بلندمدت، به اين معني است كه اقتصاد به فعاليتهاي آينده خود مطمئن نيست و اين تصميم زماني گرفته ميشود كه اقتصاد به فعاليتهاي آينده و بلندمدت خود اطمينان و اعتمادي نداشته باشد.
از طرفي قدرت رقابت بين بانكها به صفر نزديك شد زيرا تنوع سپردهها كم شده و سپرده 2، 3 و 5 ساله حذف شده و درنتيجه بانكها امكانات و تنوع خدمات براي جذب سپردهها و تشويق مشتريان به سپردهگذاري 2 تا 5 ساله ندارند و چون نرخ سود بانكي را بانك مركزي تعيين كرده در عمل تفاوتي بين فعاليتهاي بانكهاي خصوصي و دولتي وجود ندارد.
برخي كارشناسان معتقدند كه تمركز بانكها به تدريج بر خدمات محوري از طريق تلفنهمراه و اينترنت خواهد بود و مراجعه مردم به شعب بانكها كاهش خواهد يافت و لذا تعدادي از شعب به تدريج حذف ميشوند، به نظر شما تعداد شعبات داخلي بانكها در اين 2 سال اخير افزايش پيدا كرده يا كاهش؟ و سياست كاهش تعداد شعب چه دستاوردي داشته است؟
اواخر دولت دهم بخشنامهيي توسط بانك مركزي به بانكها ابلاغ شد تا تعداد شعب خود را كاهش دهند اما اين بخشنامه قابليت اجرايي پيدا نكرد و تعداد شعب تاكنون به همان ميزان گذشته باقي مانده و حتي برخي بانكها در حال افزايش شعبههاي خود هستند والبته رشد افزايش تعداد شعب نسبت به سالهاي قبل كاهش قابل توجهي داشته است.
براين اساس، در حال حاضر خبري از كاهش تعداد شعب نيست اما در سالهاي آينده متناسب با رشد بانكداري الكترونيك، خودپردازها، همراه بانك و... ممكن است تعداد شعب بانكها كاهش يابد.
تعداد شعب خارجي بانكهاي بزرگ مانند صادرات، ملت، سپه، ملي و... چه مسيري خواهند داشت؟ آيا تعداد شعب خارجي در سالهاي اخير افزايش يافته يا تغييري نكرده است و نحوه فعاليت بانكي شعب خارج كشور در دوران پس از تحريم چگونه خواهد بود، آيا ميتواند به افزايش سود و درآمد سهام اين بانكها منجر شود؟
در مورد پيشبيني عملكرد شعب خارجي بانكها بايد صبر كنيم تا تحريمها كاملا برداشته شود زيرا در حال حاضر هيچ يك از بانكهاي ما در خارج از كشور فعال نيستند.
اما در عين حال پس از تحريم با توجه به تغيير شرايط كشورهاي اروپايي، بايد در مورد شعب خارجي بانكهايمان تجديدنظر كنيم تا اين بانكها خود را با قوانين و مقررات جديد تطبيق دهند و اين موضوع، نيازمند تحقق مقررات جديد و افزايش سرمايه بسيار بالاست كه همراه با نظارتي دقيق و قوي از سوي كشورهاي اروپايي خواهد بود كه براي ما در نظر گرفته شده است.
با توجه به اين روند بعيد به نظر ميرسد كه در كوتاهمدت شعب خارجي فعاليت خود را آغاز كنند و حداقل تا پايان سال 95، نميتوان انتظار داشت كه همه شعبههاي خارج از كشور شروع به كار كنند.
زيرا ابتدا بايد تحريمها برداشته شود و پس از آن، بانكها نسبت به بهبود استانداردها، افزايش سرمايه، و اجراي مقررات نظارتي اروپا، اقدام كنند تا پس از تحقق آنها، امكان شروع به كار را داشته باشند.
به نظر شما روند تسهيلاتدهي بانكها در دو سال اخير چگونه بوده و ارزيابي شما از افزايش سهم عقود مشاركتي چيست؟
نكته اصلي اين است كه نرخ سود تسهيلات مبادلهيي 21 درصد در اين شرايط عملا به كسي تعلق نميگيرد. چون قيمت تمام شده پول در بازار آزاد و بانكهاي خصوصي بالاتر از بانكهاي دولتي است، چون منابع دولتي ارزانقيمت در اختيارشان نيست. در نتيجه اين نرخ مبادلهيي قابل اجرا نيست.
قيمت تمام شده پول در بانكهاي دولتي پايينتر است. چون منابع دولت از طريق وزارتخانهها و سازمانهاي دولتي به بانكهاي دولتي سرازير ميشود اين پولها در بانكهاي دولتي رسوب ميكند و سودي به آنها تعلق نميگيرد. در نتيجه به دليل ممنوع بودن پرداخت سود به حسابهاي دولتي، قيمت تمام شده پول در بانكهاي دولتي كمتر از بانكهاي خصوصي است.
به همين خاطر شوراي پول و اعتبار دو نرخ را تعيين كرده است يكي نرخ مبادلهيي 21 درصد و ديگري نرخ عقود مشاركت 24 درصد.
بانك مركزي به خاطر زيانده بودن قيمت تمام شده پول شيوههاي ديگري را براي ارائه تسهيلات در نظر گرفته است وهركس سپرده بيشتري داشته باشد تسهيلات بيشتري به او تعلق ميگيرد.
براين اساس مشاهده ميكنيم كه سهم عقود مشاركتي از كل تسهيلات در حال افزايش بوده و از 38 درصد در سالهاي قبل به 41 درصد رسيده است. اما سهم عقود مبادلهيي در حال كاهش بوده و در مواردي نيز ثابت بوده است. لذا تا زماني كه هزينه تمام شده براي عقود مبادلهيي كاهش نيابد همچنان تمايل به عقود مشاركتي بيشتر خواهد بود و نميتوان با اين شرايط انتظار رشد عقود مبادلهيي را داشت مگر اينكه نرخ عقود مبادلهيي به تدريج به سمت نرخ تعادلي و تمام شده پول حركت كند.