در گفتگو با روزنامه اقتصاد ملی:

1395/05/30

من جزو اولین هایی بودم که به لحاظ عدم انسجام تیم اقتصادی و برنامه های اقتصادی دولت مواردی را ذکر کردم.جامعه و بسیاری از کارشناسان اقتصادی هم امیدهای فراوانی داشتند که با روی کار آمدن دولت یازدهم و نویدهایی که در زمان انتخابات درباره ساختار اقتصادی داده بود، حرکت های انسجام یافته ای را در جهت به تعادل رساندن اقتصاد شاهد باشیم.منتها دولت تمام تمرکز، فکر و انرژی خود را در جهت مذاکرات گذاشت که در جایگاه خودش این کار درست، قابل تشکر بوده، هست و خواهد بود.اما دولت فاقد یک برنامه انسجام یافته در حوزه داخلی و بخصوص حوزه های اقتصادی که ناشی از کارکرد دولت قبل از هم پاشیده بود، است در حالی که انتظار می رفت وزن و تعادل بوجود بیاید و حوزه های مختلف اقتصادی با ظرفیت های اقتصادی پیش فرض مواجه شود اما این را ندیدیم و تمرکز دولت و تیم اقتصادی دولت، امیدشان به رفع تحریم ها رفت و متعاقب آن هم وجوهی از خارج و حوزه های بین المللی بر اقتصاد سرریز شود تا این حرک و نگاه بتواند کمک وافری را برای پیشبرد اقتصاد ما باشد.غافل از اینکه تکیه بر عرصه های بین المللی هیچ موقع برای کشور ما کارساز نبوده است.این نقطه ضعف دولت بود که نقطه قوتش که بحث مذاکرات بود و به سرانجامی رسید، الان ناتمام مانده و اصل قضیه این بوده که تحریم ها برداشته شود که شاهد برداشته شدن تحریم های اقتصادی به طور کامل نبوده ایم و بنگاه های اقتصادی گشایشی در اینباره نمی بینند. تیم  اقتصادی دولت از مکاتیب مختلف اقتصادی شکل گرفته و انسجامی در حوزه تصویرسازی و تصمیم گیری نیست. از آنجا که استانداری ها زیر نظر وزارت کشور هستند و به پیچیدگی ها  و شرایط خاص هر استانی اشراف دارند، وزیر محترم کشور بزرگترین نگرانی مردم را بیکاری، تورم و گرانی می داند. تورم پایین آمده اما به قیمت از دست دادن عوامل دیگری بوده است؛ اینکه شغل ایجاد نشده و فعالیت جدیدی صورت نگرفته، اینکه بسیاری از بنگاه های اقتصادی فعالیت 24 ساعته خود را کاهش داده یا بعضا تعطیل کرده اند.محصولات خیلی از بنگاه های اقتصادی فروش نمی رود و تقاضایی برای کالاهایشان وجود ندارد. بسیاری از صنایع که کالاهایشان مبتنی بر فعالیت ساختمان سازی است درحالی که ساختمان سازی با رکود جدی مواجه است. صنعت سیمان، کاشی، سرامیک و فولاد ما درگیر این مسائل هستند. الان بیش از 4 میلیون تن فولاد در انبارهایمان داریم که نشان دهنده همان رکود است. حتی برنامه خروج از رکودی هم که دولت منتشر کرد، تاثیر چندانی نداشت و نتوانست اقتصاد را به شرایط رو به تعادل بکشاند. جای تعجب است که چرا دولت در عرصه های اقتصادی فعالیت قابل توجهی نمی کند. البته منظور از فعالیت های اقتصادی، حرکت های اقتصاد پوپولیستی نیست. به نرخ سود بانکی نگاه کنید که باید متناسب با تورم باشد اما نیست.دولت تورم را زیر 10 درصد اعلام کرده اما نرخ تسهیلات بیش از 18 درصد است در حالی که در هیچکدام از اقتصادهای دنیا این اتفاق نمی افتد. حتی اگر بانک ها همین نرخ را رعایت کنند! که در کنارش طوری رفتار می کنند، این نرخ بالاتر از این رقم ها در بیاید. یا عدم معرفی مقصرین اصلی در بحث های مربوط به حقوق های نجومی که مطرح شد را جامعه درک می کند که هیچوقت یک مدیر برای خودش حقوق تعیین نمی کند. به تازگی نامه آقای طهماسب مظاهری، 13سال قبل زمانی که وزیر اقتصاد و دارایی منتشر شده که بحث مربوط به حقوق مدیران  بانک ها و عدم عضویت شان در شرکت های تابعه و اینکه اگر ضرورت ایجاد کرد که با تعویض این کار انجام بگیرد، حداکثر پرداختی باید به چه صورت باشد؟سوال اینجاست وقتی وزیری در آن تاریخ نامه ای نگاشته آیا وزیر بعدی این را لغو کرده یا نه؟این مسائل در جامعه ورود پیدا نمی کند در حالی که جامعه این را متوجه می شود، درک و تحلیل می کند اما در خود دولت این ساختارهای انسجام یافته وجود ندارد.

نکته اصلی و کلیدی بحث در این است؛ دولت آنچه که واقعیت است را به مردم بگوید. اینکه دولتمردان بیان کنند کارهای انجام شده شان حرف نداشته و کاملا درست بوده و این مخالفین هستند که با مذاکرات مخالفت می کنند و طرف مقابل چیزی را برهم نزده، اعتماد عمومی را جلب نمی کند. بلکه بیان اینکه چقدر سرمایه گذاری خارجی واقعی صورت گرفته، مهم است.با اینکه در فضای پسا برجام شاهد رفت و آمد هیات های اقتصادی زیادی بودیم و تفاهم نامه هایی هم به امضا رسید و برای مردم بولد شد، اما کارساز نیست.با امضای تفاهم نامه ، هیچ الزام اجرایی بوجود نمی آید و فقط زمینه ای است که هیاتی مذاکره کرده و در مباحثی که امکان توانمندی و همکاری در آن زمینه وجود دارد، تفاهم نامه ای صورت می گیرد که باید منجر به عقد قرارداد شود.اما چقدر قرارداد انجام شده و چه میزان وجوه به کشور وارد شده است، مهم است.اینها مواردی است که با توجه به گستردگی شبکه های اجتماعی و بحث های اطلاع رسانی، تمام آحاد جامعه در جریان هستند. دولت باید این واقعیت ها را بیان کند و تصویر روشن تری را ترسیم کند و حتی به برخی اشتباهاتی که در بعضی از تحلیل ها صورت گرفته، اشاره کند، مردم بیان این واقعیت ها از طرف دولت را زیباتر می پسندند و قبول می کنند.مردم ما نشان دادند که نسبت به مقوله اعتماد حساس هستند و گذشت بسیار بالایی هم دارند. نکته دیگر اینکه وقتی گفته می شود فلان مبلغ را برای صنعت و صنایع کوچک کنار گذاشته ایم، در دولتهای مختلف گذشته هم به نوعی دیگر مطرح بوده است. کنار گذاشتن پول برای راه اندازی واحدهای تعطیل شده این سوال را مطرح می کند که آیا با راه اندازی دوباره آن واحدها امکان فروش محصولاتشان هم فراهم خواهد شد؟مهم تر از بحث عرضه، بحث تقاضاست. یعنی دولت در شاخه تیم اقتصادی اش باید بپذیرند که در آمد واقعی مردم کاهش پیدا کرده و به همین دلیل کمتر به سمت و سوی خرید خواهند رفت که این نشان دهنده این است که کالاهای بنگاه های اقتصادی به فروش نمی رسند و انبارهایشان مملو از کالاست و از آنجا که برای سرمایه در گردش به بانکها بدهی دارند، قادر به پرداخت بدهی هایشان نیستند .این حلقه ها بهم وصل است بنابراین حلقه و گره اصلی " تشخیص" است.اگر پزشک به درستی تشخیص دهد قادر خواهد بود که بیمار را به خوبی مداوا کند.باید قبول کنیم اقتصاد ما بیمار است  و این بیمار را نمی توان در شرایط رها کرد که همه چیز به خوردش داد !مثل مریضی که باید از بعضی غذاها پرهیز کند ، اقتصاد ما هم همینطور است. دولت ما چنان بیان می کند گویی هیچ مشکلی در حوزه اقتصادی نداریم؛ مسائل مربوط به کم آبی ، محیط زیست، بازسازی ها و رکود و کسب و کار از اهمیت برخوردار است.چرا دولت یازدهم درباره فضای کسب و کار که توسط دولت ها و مجالس قبل محدود شده ، قدم جدی برنداشته که موانع کسب و کار را لغو کند تا جوانان بتوانند وارد فضای کسب و کار شوند.اینها واقعیت هایی است که وجود دارد. مردم با آنچه می بینند و روزانه لمس می کنند ، تصمیم می گیرند. لذا دولت باید در این سال آخر با واقعیت هایی که مردم بصورت روزمره مواجه هستند و مشکلات عدیده ای برایشان به وجود آورده دنبال راه حل باشد. با شعار نمی شود مشکلات را حل کرد. وعده برخورد با تخلفات کارساز نیست در حالی که مردم پذیرای این شیوه ها بخصوص در سال پایانی دولت نیستند و نمی توانند با آن انس و ارتباطی برقرار کنند.