در گفتگو با پایگاه الکترونیک بورس 24

 

 

برای اولین بار پیشنهاد شد: انتشار سهام عادی بدون حق رای

 

بازار مسکن سال جاری افزایش قیمت خواهد داشت.

 

اتفاقاتی که در 8 سال گذشته در بازار سهام افتاده است، سال 84 یک سری قانون جدید در این بازار وضع شد که نهادهای اجرایی و نظارتی را از هم جدا کرد. بورس کالا سازماندهی شد و بعدها سازمان بورس تشکیل شد. سال 82 نیز برخی ابزارهای مالی از جمله اوراق صکوک و اجاره و غیره تعریف شد. دراین سالها پیگیری اصل 44 بود که مورد توجه قرار گرفت و موجب شد تا در نهایت برخی صنایع مانند مس و فولاد وارد این بازار شود. از زمان تغییر مدیریتی آقای عبده و انتصاب آقای صالح آبادی به سمت رییس سازمان بورس و اوراق بهادار منسوب شده اند، تا کنون بازار چه روندی را پشت سر گذاشته است؟ آن زمان ارزش بورس تقریبا 35 هزار میلیارد تومان بوده است. در این روزها با احتساب 70 هزار میلیارد تومان بازار فرابورس، ارزش کل بازار به 270 هزار میلیارد تومان میرسد. قوانینی جدیدی که خود حضرت عالی نقش اصلی را در تدوین آنها از سال 83 داشته اید در این پیشرفت موثر می دانید؟ ثبات مدیریتی نیز در این پیشرفت چه جایگاهی دارد؟ بازار بورس می توانست بهتر از اینها باشد؟ این کارنام از منظر شما چگونه بوده است؟

ببینید من فکر می کنم که سازمان بورس در مدت این 8 سال یکی از سازمانهای خوبی بوده که به لحاظ وظیفه اش نمره قبولی گرفته است. در مقابل خیلی از وزارتخانه ها و سازمانها که برایش مساله ایجاد کردند، مقررات جدید سازمان بورس قابلیت اجرا پیدا کرد. همزمان با تغییر مدیریتی در ابتدای ورود آقای احمدی نژاد سیاق اجرایی قانون مصادف شد با یک ابزار جدید در این بازار. این ترکیب جدید از ابتدا ساماندهی شد و توانست که اجرایی شود. البته بخشی از قانون بازار سرمایه هنوز جنبه اجرایی پیدا نکرده اما یکی از نکاتی که در این مدت باعث رشد بازار بورس شد، توجه و تدوین قانونی بود که باتوجه به شرایط روز اقتصادی کشور تدوین شد.بر خلاف قانون بازار پول که بسیار قدیمی و مربوط به سال 1351 است.یعنی مربوط به 40 تا 50 سال پیش است و تغییری پیدا نکرده است. اما قانون بازار سرمایه ، ما قانون مترقی بورسهای جهان را گرفتیم و برای اینکه خلاف قانون نباشدقانون جدید را برای اتحادیه بورسهای جهانی هم فرستادیم. تایید کردند که بسیار قانون مترقی و خوبی است. آن زمان برای ما و ایران آرزوی موفقیت کردند. بنا براین در آن شرایط زمینه های اختیارات لازم به مقام اجرایی بورس داده شد. یعنی تشکیل شورای بورس یکی از آنها بود.ابزار سازی نیاز به تایید برخی شوراهای قانونی قبلی نبود.ابزارها را که شورای بورس تصویب می کرد قابلیت اجرایی داشت. اما این اختیارات هم اکنون در بازار پول وجود ندارد. نیاز به قانون جدید دارد. در آنجا این قانون تدوین شد که ابزارهای مالی مورد تصویب شورای بورس قابلیت اجرایی داشته باشد.این است که صکوک و آبشن ها و خیلی دیگر از موارد دیگر در سازمان بورس شکل گرفته است. درست است که هنوز با ظرفیت های اصلی فاصله دارد اما مهم اینست که شکل گرفته است.

نهاد های مشاوره مالی هست که هنوز برابر انتظاری که بوده تحقق پیدا نکرده است. دراین مدت ما بالاترین حجم فروش شرکتهای دولتی را داشته ایم که این باعث شد که حجم بازار افزایش پیدا بکند.بنا براین یکی از دلایلی که بازار توانسته رشد پیدا بکند، فروش شرکتهای دولتی بوده که البته هیچ ارتباطی به عملکرد خود بورس پیدا نمی کند.

اما ساختارهایی مانند سازمان خصوصی سازی موجب شد که در اجرا موفق تر شود. نقطه ضعفی که می شود گفت سازمان بورس به خود گرفت این است که در این مدت شرکتهای جدای از اصل 44 ، شرکت های دیگری عرضه نشدند.این یک نقطه ضعف است. توانمندی و پتانسیل سازمان بورس در آنجا می تواند خود را نشان دهد که منهای قوانین موجود بتواند خود را مدیریت کند. ولی این اتفاق اینجا در این 8 سال نیافتاد.

البته می تواند دلایلی داشته باشد.می تواند شرایط اقتصادی باشد. می تواند این باشد که واحدهای دیگر انگیزه ای نداشتند.شاید سازمان بورس انگیزه ایجاد نکرده است. ولی باید شرایطی را فراهم کند که بنگاههای اقتصادی بیایند و در بورس عضو بشوند.اما قانون جدیدی در این 8 سال در بورس نداشتیم.می توانست برخی معافیتهای مالیاتی در این بازار مطرح شود .

قانون به صورتی شناور نوشته شده بود که واحدهای کوچک بتواندد بیایند به بورس و بورسهای طبقه 1 تا 3 داشته باشیم.تالارهای اصلی داشته باشیم . تالارهای فرعی داشته باشیم تا واحدهای کوچک هم بتوانند ابتدا بیایند در بورس تمرین بکنند تا برسند به مرحله ای که بتواندد وارد تالار اصلی بشوند.اینها درواقع مقداری زمینه های ضعفی است که در بازار بورس داریم.

یکی از این ضعف ها این است که نهاد بازار بورس برای تامین سرمایه شرکتهای بورسی تدابیر بیشتری بیاندیشد. چون و ظیفه ذاتی بازار سرمایه ، تامین مالی بنگاهای اقتصادی است. در صورتی که الان شرکتهای بورسی ما منابع مالی خود را از بازار پول تهیه می کنند. در صورتی که بازار پول یک بازار کوتاه مدت است و بازار سرمایه یک بازار بلند مدت. ازاین رو این منابع را باید در بازار سرمایه دنبال بکنند. حداقل واحدهای پذیرفته شده در بورس که بالای 400 شرکت هستند،باید منابع مالیشان را در بازار سرمایه تامین بکنند. بزرگترین واحدهای مالی و اقتصادی کشور درحال حاضر عضو بورس هستند. قانون موجود در بازار بورس این اجازه را داده است.

آقای دکتر یکی از بدعتهای موجود دراین بازار ،قصه سهام عدالت است. که علی القاعده خیلی با ساز و کارهای علمی بورس خیلی تطابق و تناسبی از اصل نداشت.به طور اجمالی کارنامه این سهام را تاکنون چگونه ارزیابی می کنید؟ ماندگاری دارد؟

من فکر می کنم که سهام عدالت بر خلاف اسمش نوعی بی عدالتی بود. این سهام را مدیران دولتی اداره می کنند.حتی سهام عدالت باعث شد که ذهنیت منفی هم در مورد بورس بر اذهان جامعه بنشیند. عده ای سهام عدالت را مترادف با بازار بورس می دانند وعنوان می کنند که این موفق نیست و مشخص نسیت که به چه نحو سود می دهد .بابت سود این سهام زمانی به اشخاصی سودی داده اند که خیلی شرایط مشخصی برای آن نتیجه نداده است.با فرهنگ بورس سازگاری نداشت.

پس عملا ذهنیت واقعی بورس را از جامعه دور کرده است

بله دقیقا. این ساختار در قالب بورس نبود.ریشه تفکر سهام عدالت را می توان در نوع برخورد با یارانه ها نیز دید.در واقع بخشی از داراییدر بازار سرمای را به مردم دادن رانیز در یارانه ها اجرا کردند. نوعی سیاستهای بودجه ای و مالی را بین مردم توزیع می کنند.فلسفه وجودی یان کار با بازار سرمایه همخوانی نداشت. من این را نوعی تحمیل می دانم به سازمان بورس .یک بار منفی و آثار منفی را بر ذهنیت عمومی جامعه نسبت به بازار بورس ایجاد کرد.به نظر من آثار روانی مثبتی نداشت. منتها باید به لحاظ بار حقوقی آن را نگاه کرد و چون متعلق به دولت است باید ساختارهای آن را به خصوصی تبدیل کرد.یعنی باید این انتقالات صورت بگیرد.

یعنی در دوره جدید باید تغییر ساختار بدهد؟ امکان آن وجود دارد؟

بله چرا نمی شود. باید به لحاظ حقوقی و قانونی نگاه بکنیم و ساختارش را بتوانیم تغییر بدهیم .به نحوی که به نفع دارندگان آنها تمام بشود.اگر چنین سهامی داده شده اشکالی ندارد اماباید کاری بکنیم که دارنده اش بتواند از منافعش استفاده بکند. من به دنبال یک نکته ای هم هستم که بازار سرمایه باید آن را دنبال بکند.این را برای اولین بار بیان می کنم . ما باید زمینه ای را فراهم بکنیم که سهامی را طراحی و عرضه بکنیم وو آن انتشار سهام عادی بدون حق رای است.ما فعلا چنین چیزی را نداریم.

سازو کار آن چگونه است. لطفا توضیح دهید؟

ببینید الان سهامداران خرد در مجامع کاری نیستند.اساسا تصمصم را یک سری سهامدار عمده می گیرند و بقیه اجرا می کنند . فقط در سالنها حضور می یابند. در نهایت مجمع برخی خوشحال می شوند و برخی ناراحت جلسه مجامع را ترک می کنند. اگر هم کسی سوال داشته باشد که سوالش جواب هم نمی دهند.اسن سهامدار عمده است که جلسه را تشکیل می دهد و تصمیم گیری می کند.و حضور بقیه برایشان البته زیاد تاثیر گذار نیست.

من به اینجا رسیده که بتوانیم سازو کاری را طراحی بکنیم .البته این را من خلق نکردم بلکه می خواهم آن را برای ایران بومی بکنیم.در خارج هست.شما سهامی را که انتشار می دهی یک سهام عادی است فرقی نمی کند.بخشی از آن برای کسانی است که در مجامع حق رای دارند و بخشی از آن حق رای ندارد و بنابراین در مجمع نمی تواند شرکت بکند.مورد نظر ما این دومی است. سهامی که حق رای ندارد و در مجامع نمی تواند شرکت بکند.اما این دومی (سهام عادی بدون حق رای )یک مقاداری مزیت بیشتری داشته باشد نسبت به سهامی که حق رای دارد. در این راستا می توانیم سازمان ها را به لحاظ مجامع می توانیم شسته رفته تر سروسامان بدهیم.منظم تر بکنیم و تصمیم گیری ها را نیز در آن قالب انجام بدهیم .امااین سهام بدون حق رای بتواند از مزیت بیشتری برخوردار شود. همه چیز آن یکی است ، سودش ، تقسیم سودش ،یکی است فقط حق رای نداشته باشد اما امتیازی به دارنده آن داده می شود و در مقایسه با سهام با حق رای از امتیاز بالاتری در قیمت برخوردارباشد تا انگیزه برای خریدن ایجاد بکند. من همیشه معتقدم که باید با واقعیتها مدل سازی کرد.نقش سهامدار دارای حق رای این است و سهامدار بدون حق رای تنها وقت خود را در سالن تلف می کند و اغلب ناراضی از تصمیمات نیز هست. اتظار دارم که بازار سرمایه بتواند به این ورود پیدا بکند.

برخی اعتقاد دارند که تا 6 ماه آینده تا زمان ریاست جمهوری جدید تحرک زیادی در بازار سهام دیده نخواهد شد.پیش بینی شما ازاین روند چیست؟ آیا توصیه ای برای سرمایه گذاران دارید؟ وضعیت طلا و ارز را نیز در مقایسه با بازار بورس ارزیابی بفرمایید.

ببینید سرمایه گذاری در حوزه ارز ، سکه ، طلا و زمین و مانند اینها سرمایه گذاری ها یفیزیکی هستند. سرمایه گذاری های فیزیکی جایی در اقتصاد مدرن ندارند.فقطسرمایه کذاری در حوزه دارایی های مالی است. دارایی های مالی نیز سیاست گذاری و نظارت ان نیز با بازار سرمایه است. در این بازار نیز باید سازو کارها به نوعی برنامه ریزی شود که انگیزه کافی برای سرمایه گذاری ایجاد شود. سرمایه گذاری در بازاربورس نیز یک سرمایه گذاری بلند مدت است. ازاین رو کسانس که انتظار دارند که بازدهی کوتاه مدتی داشته باشند ، توصیه من اینست که سراغ بازار سرمایه نیایند.

ولی اگر به فکر سرمایه گذاری بلند مدت هستند در همین بازار با اقتصاد فعلی مانیز که مشکلات عدیده ای نیز دارد بهترین بازار سرمایه گذاری است.البته امکان افزایش سرمایه در بازار سرمایه نیز باید وجود داشته باشد. این که می گویند اللان بازار حباب دارد ، اصلا این طور نیست.به خاطر اینکه ارزش پول ملی ما کاهش پیدا کرده و مثلا اگر ارزش بورس ما سال گذشته 150 تا 160 میلیارد دلار بوده ، الان نیز باید همین باشد. تا زمانی که ارزش بورس به میزان دلاری خود برسد ، بالارفتن قیمتها در بورس حباب نیست و منطق اقتصادی پشت آن نهفته است. ارزش بورس همیشه به فعل است نه به گذشته. بنا براین چون در حال حاضر ارزش دلار افزایش یافته و پول ملی ما نیز سطحش مشخص است، بنا براین سرمایه گذاری در بورس یک یاز عقلایی ترین سرکایه گداری ها است. موجب توسعه کشور نیز هست. من هنوز هم به برخی سهام هدیه می دهم. این شرایط همچنان مطلوب است ما تغییراتی که معمولا با رفتن دولتها به وجود می آید امری طبیعی است. من فکر می کنم در دولت جدید وضعیت بازار بورس به مراتب بهتر خواهد شد.

پیش بینی از بازار مسکن ، طلا ، و مانند اینها

با توجه به شرایطی که برای ارز و سکه ایجاد شده و قدری محدویت به وجود آمده و حساسیت به وجود آمده ،میل عمومی همچنان به سمت سرمایه گذاری به سمت مسکن است. در زمستان گذشته افزایش قیمت زیاد بوده و در سال جاری نیز به نظر ادامه دار می آید.صنعت با رونق مسکن همراستا است و افزایش قیمت مواد اولیه و دستمزدها و هزینه های سربار مانند آب و برق و اینها موجب افزایش قیمت تمام شده مسکن و زمین نیز خواهد بود.