در گفتگو با روزنامه آرمان:

۱۹آبان1399

براي اينکه بازار سرمايه ما به نرخ ارز و بحث صادرات وصل شده و با کاهش يافتن نرخ دلار‌، بازار سرمايه شرايطي را به‌وجود مي‌آورد که شاخص آن ريزش کند و اين ساده‌ترين تحليلي است که توسط کساني که وارد بازار سرمايه شده‌اند، قابل احساس است. يا در رسانه ملي، برخي خبرنگاران با سرک کشيدن در بازارهاي مختلف قيمت برخي کالاها را از مردم جويا مي‌شوند که بعضا کاهش يافته است. اما به نظر مي‌رسد الان بسيار زود است و اتفاق ويژه و خاصي نيفتاده است. بيش از چهار دهه است که با روساي‌جمهور؛ هم دموکرات و هم محافظه‌کار مواجه بوده‌ايم و اگر قرار بود سياستمداران و مسئولان اقتصادي ما از نتيجه انتخابات آمريکا بهره کافي ببرند و تهديدها را به فرصت تبديل کنند اين موقعيت و فضا را داشته‌اند. بنابراين به نظر مي‌رسد اين‌بار هم شايد شکل‌گيري يک دلخوشي باشد که با انتخاب جو بايدن شاهد اتفاق خاصي در مناسبات کشور باشيم. درصورتي که اگر قرار بود با توسل به يک کشور بيگانه وضعيت اقتصاد، اجتماع، فرهنگ و سياست ما بهتر شکل بگيرد، از اين موقعيت‌ها کم نداشته‌ايم. بنابراين بايد دقت کرد و همه مسائل را مورد توجه قرار داد و قابل‌تامل دانست که با انتخاب يک جريان خاص در آمريکا به نام دموکرات، تغييرات شگرفي در مناسبات بين‌المللي و اقتصادي ما رخ نمي‌دهد و در نتيجه تاثير آن در معيشت رقم نمي‌خورد. چنانچه به دليل نداشتن برنامه براي برنامه‌ريزي اقتصادي در مواجهه با جنگ‌هاي اقتصادي- که کم هم نداشته‌ايم-، کشور و معيشت مردم را به اين نقطه رسانده‌ايم. حال فرصتي پيش آمده که باز سر مردم با اين مناسبات گرم ‌شود‌؛ اما آنچه مهم است اينکه دولت، مجلس و قوه قضائيه با درک فضا و موقعيت به تغيير نگاه سياسي توجه کنند، تغيير مناسبات اقتصادي را با کشورها در راس برنامه‌هاي خود قرار دهند و انتخابات آمريکا را، نه به واسطه اينکه جو بايدن انتخاب شده، بلکه به‌عنوان نقطه‌اي که بتوان مناسبات داخلي را تغيير داد تا شرايط اقتصادي بهبود يابد، در نظر بگيرند. در اين راستا بايد با توجه به تجربياتي که در فضاهاي مختلف قبلي داشته‌اند، تغيير ساختاري را در مناسبات سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي بپذيرند و از اين عامل در جهت تصحيح برنامه‌هاي خود استفاده کنند. به نظر مي‌رسد اگر اين نکته به عنوان يک بهانه در جهت اصلاح ساختارهاي دولت و مجلس و قوه قضائيه ديده شود، مي‌تواند به نفع مردم تغييراتي را رقم بزند و مردم از اين واقعه منتفع شوند. از طرف ديگر اينکه فکر کنيم دولت جديد آمريکا به نقطه قبلي، که در برجام بوده، برمي‌گردد، ساده‌لوحانه است. چون در برجام زمان‌هايي تعيين شده بود که برخي به اتمام رسيده يا رو به اتمام است و در همان زماني که برجام مراحل نهايي خود را طي مي‌کرد، بحث‌هاي برجام 2 و 3 و موشک‌هاي بالستيک نيز مطرح بوده است که براي مذاکرات بعد مي‌توان آنها را درنظر گرفت. درواقع با دولتي که مذاکره کرده‌ايم، مدعي شده است برجام نقص‌هايي داشته که بايد در برجام‌هاي 2 و 3 مورد توجه قرار گيرد که البته ديگر به آنجا نرسيد. بنابراين بعيد است که جو بايدن بلافاصله برجام را بپذيرد چون اين شرط و شروط‌ها در آن زمان هم مطرح بوده ولي در آن مرحله به اين نقطه بسنده شده است و ملت ما ماحصل برجام را حس نکرد. در نتيجه آنچه حس کرده است؛ گراني و عدم ارتباط با دنيا بوده که وضعيت ايزوله‌اي براي ايران به‌وجود آورده است. اما اينکه رئيس‌جمهور جديد آمريکا آيا مي‌پذيرد به همان نقطه آغازين برجام برگردد، مستلزم شاهد گرفتن زمان است تا ببينيم آيا اين اتفاق رخ مي‌دهد؟ اما به اين نکته باور دارم که دولت و مجلس به‌خصوص روزنامه‌ها و بازارها که انعکاس‌دهنده وضعيت خوش‌بيني جامعه هستند، توجه کنند به اينکه مردم خسته شده‌اند و طالب تغييرند. حال که تقصير گرفتاري‌هاي پيش‌آمده براي کشور را متوجه دولت آمريکا مي‌دانند؛ چنانچه دکتر روحاني هم آدرس کاخ سفيد را براي حل گرفتاري‌ها، نارسايي‌ها و کمبودها در حوزه معيشت داده، نشان‌دهنده اين است که دولت مسبب گرفتاري‌ها را در بيرون مرزها و آمريکا دانسته و حال با تغييري که در آمريکا و کاخ سفيد رخ داده، مشکلات مردم حل مي‌شود بدون اينکه خود دولت و مجلس در همين شرايط تغييرات و برنامه‌هاي جدي در حوزه‌هاي اقتصادي ترسيم کنند؟ اين سوالي است که حداقل بايد بدانيم قائل به اين فرض هستند، که اگر هست، بايد شرايط و برنامه‌هاي اقتصادي را در بودجه‌اي که تهيه مي‌کند، بگنجاند نه اينکه از قبل آمريکا و تحريم و ترامپ مسبب گرفتاري‌ها بوده و حال گفته شود با پيروزي جو بايدن مشکلات اقتصادي و تحريم‌ها برطرف شود. پس توانمندي‌ها و برنامه‌ريزي‌هاي داخلي ما کجاست و دولت و مجلس و نظام برنامه‌ريزي داخلي چه نقشي دارند؟ باور دارم تا زماني که تحرکات داخلي در دولت و مجلس به لحاظ حفظ شرايط کشور با اعمال نظام برنامه‌ريزي جديد صورت نگيرد، نمي‌تواند به نتيجه موثري دست پيدا کند. ما نمي‌توانيم فقط نويد دهيم که همه مشکلات رفع و حل شده، پس اوضاع و احوال بهتر مي‌شود! يادمان نرفته که تحريم‌هاي جدي را اتفاقا از جانب دموکرات‌ها داشتيم و جنگ‌هايي که چند سال اخير در جاهاي مختلف رخ داده از ناحيه دموکرات‌ها بوده و به صرف اينکه بگوييم جمهوري‌خواهان، خواهان جنگ هستند و دموکرات‌ها نيستند يک پديده قديمي است و الان نگاه جمهوري‌خواه و دموکرات به يک عامل ديگر اتصال پيدا کرده است. بنابراين در توانمندي داخلي نبايد خود را متکي به مناسبات يک کشور کنيم. ايران در همه بزنگاه‌هاي تاريخي اگر به جايگاهي رسيده به اتکاي توانمندي‌هاي نيروي انساني و منابع خودش بوده که اين بايد مديريت شود و بتواند کشور را از يک نقطه‌اي که در حال حاضر به بحران تبديل شده، درآورد. اما اينگونه نيست که کشور ديگري در اين شرايط به نام آمريکا و دموکرات‌ها و جو بايدن‌ها بتوانند ايران را از چالشي که در آن قرار گرفته، خارج کنند.

Bottom of Form

 

Bottom of Form