توضیحات

تاریخ ایجاد در 30 مهر 1399

در گفتگو با روزنامه اخبار صنعت:

23 مهر 1399

معاون اسبق بانک مرکزی گفت: متاسفانه هیچ کس پاسخگوی گرفتاریهایی که در اقتصاد برای مردم ایجاد شده نیست، در حالی که یکی از مهمترین اصول تشکیل دولت برقراری ارتباط جامعه با دولتمردان بر مبنای اعتماد عمومی است.

به گزارش اخبار صنعت، وقتی دلار هر روز گرانتر از قبل می شود شاهد این موضوع هستیم که مردم دیگر با زبان طنز با هم سخن می گویند؛ چرا که امیدی برای تغییرات بزرگ و بهتر ندارند. این روزها شبکه های مجازی پر از متن هایی است که نشان می دهد با گران شدن دلار و از دست رفتن اقتصاد توانی برای زندگی و امیدی برای حرکت به سمت آینده بهتر نمانده است، لذا برای اینکه مردم از فرط این همه گرفتاری نمیرند، مجبورند حرف خود را با زبان طنز بیان کنند شاید به گوش مسوولین برسد. حیدر مستخدمین حسینی دراین گفت  و گوبه ما می گوید زبان طنز تلخ جامعه چگونه  مسائل اقتصادی را نشانه رفته و چرا جامعه نسبت به مسائل این اندازه بی تفاوت شده است؟

حیدر مستخدمین حسینی اقتصاددان و معاون اسبق وزارت اقتصاد و بانک مرکزی با اشاره به ناامیدی روز افزون جامعه و جوانان ایرانی به دولت گفت: مساله را باید اینگونه مورد بررسی قرار دهیم. در شبکه های اجتماعی می خوانیم که دلار 30 هزار تومانی مرگ امید و آرزوهای جوانان و از دست رفتن زندگی است. شاید برخی از موضوعات اعتراضی به سیاست های اقتصادی مدیران به زبان طنز گفته شود چرا که زبان طنز یکی از رویکردهای جوانان و مردم ایران برای انتقال سخنان و خواسته های خود در حوزه های مختلف به مدیران است اعم از اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی.

وی دراین باره افزود: بی شک نگاه طنز آمیز به مسائل یا خنده های تلخ از گریه همگانی و مرگ امیدها و آرزوها خبر می دهد. امیدهای از دست رفته ای که به دلیل کاهش ارزش پول ملی به وجود آمده است، یعنی آغاز فاجعه. 

استاد اقتصاد خاطر نشان کرد: وقتی دولت از شیوه های علم اقتصاد استفاده نمی کند به تجربیات بزرگان اقتصادی و بازرگانان و تجار و مدیران بازنشسته و جوانانی که فکرها وایده های جدید دارند توجهی نمی کند این مساله روز به روز منجر به زیر سوال رفتن هویت ملی می شود.

معاون اسبق وزارت اقتصاد بیان داشت: اینکه مردم ما امروز حرفهایشان را در قالب طنز بیان می کنند به دلیل عدم دسترسی به مدیران و مسوولان است. دستشان به آنها نمی رسد که حرفها و خواسته هایشان را به آنها بگویند. لذا طنز تلخ زبان گویای جامعه شده تا نشان دهد که هویت ملی ما با بی تدبیریهای دولت از دست رفته است.

مستخدمین حسینی در خصوص کاهش ارزش پول ملی گفت:درست است که پول ملی یک کاغذ است اما ارزش پول ملی بسیار حائز اهمیت است چرا که نشان دهنده پشتوانه اقتصادی کشور به شمار می رود. اگر پول ملی ارزش بیابد قطعا زحمات مدیران، کارگران و کارمندان به شدت افزایش می یابد از این جاست که هویت ما رو به زوال نمی گذارد. همه به فکر تولید و ارتقای اقتصاد کشور هستند لذا وقتی پول ملی کاهش می یابد دیگر از هویت مردم چیزی باقی نمی ماند لذا جوانان به مسائلی فکر می کنند که به هیچ وجه برای جامعه مطلوب نیست.

حیدر مستخدمین حسینی در این باره توضیح داد: افزایش گرایش جوانان به مهاجرت از کشور  وزندگی در خارج از کشور نشاندهنده عمق فاجعه مدیریتی است. وضعیت آنقدر بد است که هیچ یک از مسوولین به این موضوع مهم اشاره نکردند که چرا از 1 میلیون و 100 هزار نفری که در کنکور شرکت کرده بودند چرا 50 درصد آنها اقدام به تعیین رشته نکردند؟ این همه دانشگاه از دولتی تا خصوصی و غیر انتفاعی و..ساخته شده که چه شود؟ وزارت علوم چرا چنین فاجعه ای را خبر رسانی نکرد؟ چرا نمی گویند جوانان علاقه ای به ماندن در کشور و درس خواندن ندارند؟ آیا مسوولین متوجه عمق فاجعه بی اعتمادی به آینده زندگی درایران نزد آینده سازان این کشور نشده اند؟

استاد اقتصاد تصریح نمود: قطعا جوانان یا به فکر مهاجرت هستند یا راه ها و شیوه های دیگری برای زندگی انتخاب کرده اند چرا که امیدی به مدیران برای آنها باقی نمانده است. این مساله نشان دهنده آن است که هویت ملی ما در حال سقوط است ؛موضوعی که فقط و فقط ناشی از  کاهش ارزش پول ملی ماست. 

حیدر مستخدمین حسینی گفت: متاسفانه بانک مرکزی تا کنون سیاستهای خوبی برای مدیریت پول ملی اتخاذ نکرده است. بانک مرکزی و دولت نتوانسته اند نقدینگی موجود را به تولید هدایت کنند که اگر در تولید به کار گرفته می شد امروز شاهد فجایای اقتصادی و اجتماعی نبودیم.

وی دراین باره توضیح داد: 10 درصد جامعه صاحب 90 درصد نقدینگی کل کشور است. بی تردید سیاستهای غلط دلال زایی و سوداگری چنین  وضعیتی را در جامعه ایجاد کرده است که دلالان از این بازار به آن بازار سرک می کشند و از وضعیت نامتعادل و بازارها و اقتصاد رها شده سودهای آنچنانی می برند و زیانهای متعددی را به مردم جامعه تحمیل می کنند. 

استاد اقتصاد خاطر نشان کرد: متاسفانه هیچ کس پاسخگوی گرفتاریهایی که در اقتصاد برای مردم ایجاد شده نیست، در حالی که یکی از مهمترین اصول تشکیل دولت برقراری ارتباط جامعه با دولتمردان بر مبنای اعتماد عمومی است. اگر جامعه به دولت اعتماد کند برنامه ها خوب به پیش می رود اما متاسفانه دولت برای جلب اعتماد مردم هیچ کاری صورت نداده بنحوی که اعتماد مردم به دولت صفر شده است. در چنین وضعیتی نمی توان از جوانان جامعه خواست که امیدوار باشند و به آینده همچنان امیدوار باشند وقتی دلار روز به روز قدرت و تسلط خود را بر اقتصاد بیشتر می کند و آرامش و قرار را از اقتصاد و معیشت مردم گرفته است.

حیدر مستخدمین حسینی اقتصاد دان و معاون اسبق بانک مرکزی در پایان توضیح داد: کسی باورش می شد که دلار از مرز 30 هزار تومان بگذرد. تامین کالاهای اساسی برای مردم سخت باشد؟ آیا باور کردنی است که قیمت کالاهای اساسی صبح یک نرخ و ظهر نرخ دیگری باشد؟ شب گرانتر از صبح عرضه شود؟ اینها تقصیر مردمی است که هیچ نقشی در سیاست گذاریها ندارند یا تقصیر دولتی است که به غیر از خراب کاری، کار دیگری نکرده است؟ در وضعیتی که همه چیز به حال خود رها شده آیا می توان به جوان امید داد، برای او از هویت ملی گفت و او را به ارتقای منزلت و هویت ملی خود امیدوار کرد؟