”تابستان نامه“

 

تابستان كه مى آيد،

تويى كه مى آئى،

داغ خور،

يادواره ايست از دوست،

بر سر و جان،

تراوشش زندگى،

سوز خور،

از ريشه ها،

از سوز دل زندگى،

پيامى،

براى ماندن،

و ...،

براى زندگى،

و ...،

براى آنچه كه،

در پى اش،

سو سو مى دويم،

براى گرمايش زندگى،

براى گرمايش دل،

و ...،

براى آنچه كه،

عشق،

در پى اش،

عمر،

پايان مى دهد.