زمين كوچك و زيباى ما؛

 

سلام،

واژه اي مانوس،

واژه اي دوست داشتنى،

سلام يعنى همه چيز،

و ...

سلام يعنى تمام عشق،

عشق به زندگى،

چونْ تو ى عزيز در آن هستى،

زندگى، معجزه است،

چون همه چيز در آن هست،

اگر بتونى ببينى،

و...

زمانى مى تونى ببينى كه عاشق باشى

بسيارى از كنار خيلى چيزها عبور مى كنند

اما قدرت ديدن را ندارند

ديدن فقط به چشم نيست

اما اونا با چشم، هم نمى بينند

چون با عشق زندگى نمى كنند

آدم عاشق، معجزه ى زندگى رو مى بينه

وجود درختان

شكوفه ها،

پرندگان

چرندگان

ماهى ها

ابرها

باران و برف

گل ها

آدم ها

همه و همه

معجزه است

و همه اين واژگان ها در سلام يعنى تبلور عشق

اين ايام زيبا، كه در تمام لحظات آن حضور داريد،

مرا وادار كرد تا افق نگاهم را به تمامى كائنات بكشانم و آنچه به دلم نشست را برايتان بازگو كنم

در همه ى اين كائنات ِ مرده

زمين كوچك و زيباى ماست كه مملو از حيات است و زنده است

زمين كه در كائنات، بزرگ تر از ذره اى غبار نيست

خوش شانس ترين سياره ى همه ى عالم است

بر روى اين ذره ى غبار

حيات شكفته مى شود

چرا

چون عشق تبلور خود را در آن جارى ساخته است

گوش بسپاريد

پرندگان مى خوانند

نگاه كنيد

درختان غرق شكوفه شده اند

آدم ها را ببينيد

عشق ها، خنده ها، گريه ها و دل تنگى هايشان را تماشا كنيد

آيا صداى آواز محزون آن عاشق تنها را

نمى شنويد

آيا لبخند آن كودك را در جاى جاى

نمى بينيد

خيره بايد نگاهشان كرد

همه را بايد نگاه كرد

خوشا به حال زمين كه زنده است

زمين از خوشحالى در پوست خود نمى گنجد كه سرور كائنات است

همه كائنات ديگر در خدمت اويند

خورشيد، ماه، ستارگان و ...

اين است كه زمين نمى تواند خوشحالى اش را پنهان كند

زمين مرتب در حال رقص است و رقص و سماع

خوشا به حال ما كه زمين رقصش را برايمان به نمايش مى گذارد

خوشا به حال درختان و شكوفه هايش

خوشا به حال ابر

خوشا به حال باران

خوشا به حال برف

خوشا به حال خورشيد

خوشا به حال ماه و ستارگان

خوشا به حال شب

خوشا به حال روز

خوشا به حال عشق

خوشا به حال ِ ما

و ...

خوشا به حال من كه با من هستيد

و ... هميشه وقتتان به خير؛ چه صبح، چه ميان روز و چه شب