آسمان به حرف آمد

و

سرودى نواخت

برفْ

كنارم نشست

بارش اشْ

زيبا

و مستانه

و چون تو

مملو از ناز نگاه

و

اين زيبايى

زيبايى توست

و تو را

در اين زيبايى

تمامْ

ديدم

و

تو را بر تن كردم

برف

چون چهره ى يار

زيبا و زيبا

مرا در آغوش خود

فشرد

و

مرا غرق ِنگاه

و

غرق ِمحبت اشْ

كرد

ببار بر من

عشق ات را

چون

هم سفرم هستى