شبْ 

در آرامش استْ  

چون ؛

تو 

با ماهتاب و ستارگان

نور افشانْ  مى كنى 

دلان را

و... 

مى گسترانى نورِ آرامشْ را 

بر سرزمينِ دلْ

...

كاشته خواهد شد

بذِر رقصِ زندگى

با طلوعِ خورشيد اتْ   

و ...

منْ لحظه هايشْ را

در شمارش امْ 

و...

دوست مى دارم

روز و شب اش را 

چون ؛

سپيدى و سياهى از آن توست 

و... 

تو 

نيلوفرانه

در آنى 

و... 

تو را

به سياحتْ مى نشينمْ

در روز و شب ام.